این شاهکار معماری ایرانی، مجموعهای از انواع کاشیکاری، گچکاری، منبتکاری و البته نمونههای زیبا و بینظیری از ظرافت خط در عصر تیموری را در خود به یادگار دارد.
اما وجه تمایز آن با سایر مساجد ایران، گره خوردن آن با زنان و مسائل مربوط به آنان در برهههای مختلف تاریخی است. از گوهرشاد خاتون، بانی مسجد گرفته و پیرزن همسایه، تا واقعه گوهرشاد در سال 1314 همگی بهنحوی این مسجد را به زنان مرتبط میکنند.
بانو گوهرشاد بیگم؛ بانی بنایی باشکوه
بانی این مسجد باشکوه یک زن است؛ گوهرشاد خاتون، دختر امیر غیاثالدین ترخانی یکی از بزرگان دوره تیموری که در ۱۶سالگی با شاهرخ که فرزند ارشد تیمور و جانشین او بوده، ازدواج میکند. او زنی بسیار مذهبی و پاکدامن بود که علاقه و ارادت بسیاری به ائمه اطهار(ع) داشت. این بانوی بزرگ در سال ۸۱۸ قمری دستور به ساخت این مسجد تاریخی میدهد.
نام گوهرشاد در دو قسمت این مسجد با کاشی معرق طراحی شده است. یکی در قسمت بالایی در نقرهای که به دارالسیاده متصل است و دیگری روی کتیبه ایوان مقصوره که پسرش یعنی شاهزاده بایسنقر با خط بسیار زیبایش آن را حک کرده و یکی از بینظیرترین کتیبههای حرم است.
گوهرشاد بگیم در زمان ساخت، به فکر تأمین هزینههای جاری مسجد در آینده هم است و هنگام تأسیس، موقوفاتی را به همین دلیل وقف میکند. علاوه بر آن، چندین فقره املاک مزروعی، باغ، زمین و مستغلات شهری نیز بعداً توسط افراد نیکوکار وقف شده که برای تأمین روشنایی، ترمیم و مرمت مسجد، تلاوت قرآن، روضهخوانی، فرش و... در این مسجد مصرف میشود.
یکی از اهداف گوهرشاد خاتون از ساخت این مسجد این بود که پس از مرگش در آنجا دفن شود اما او در جریان قیام میرزا ابوالقاسم بابر و دسیسه گروهی از سیاستمداران در هرات، هنگامی که ۸۸ سال داشت به قتل رسید و همانجا به خاک سپرده شد.
مسجدی در دل مسجد گوهرشاد متولد شد
مسجد پیرزن که بعضی از آن به عنوان «بیوهزن» هم یاد کردهاند، حکایتی به جا مانده از سده هشتم هجری است. زمانی که گوهرشاد خاتون تصمیم به ساخت مسجدی در جوار حرم امام رضا(ع) میگیرد، در جریان ساخت آن به ماجرایی برمیخورد.
در مورد تاریخچه مسجد پیرزن، منبع مکتوب وجود ندارد و جزو تاریخ شفاهی محسوب میشود. براساس این داستانهای نقل شده، گوهرشاد بیگم برای ساخت مسجد تمام خانهها و زمینهای اطراف آن را میخرد. در این میان تنها یک پیرزن حاضر به فروش خانهاش نمیشود در حالی که منزل او وسط مسجد میافتاد. با وجود این، گوهرشاد خاتون از خرید آن منصرف میشود، زیرا نمیخواسته در ساخته شدن مسجد به احدی کمترین ظلمی شود. پس از ساخته شدن مسجد گوهرشاد، پیرزن که شکوه آن را میبیند، خانه خود را به عنوان محل عبادت وقف میکند. این عبادتگاه به مسجد پیرزن معروف میشود و تا سالیان دراز با همین عنوان باقی میماند.
مسجد پیرزن در طول سالهای بعد به صورت محوطهای درمیآید که با ستونهایی از محوطه مسجد جدا میشده است. در اطراف این مسجد بدون سقف چند حوض وجود داشته و در آن برای نمازگزاران، حصیر پهن میکردند. این مسجد کوچک، محل آمد و شد بزرگان بسیاری بوده و آنقدر اهمیت داشته که در آن علاوه بر نماز جماعت، محافل بیان و تفسیر حدیث نیز برگزار میشده است.
گویا مسجد پیرزن حدود سال۱۳۲۶ خورشیدی تخریب و به وضوخانه تبدیل میشود. برخی پیشنهاد دادهاند مکان امروزی این مسجد به «وضوخانه پیرزن» تغییر نام یابد تا داستان آن، به جهت دلیل اخلاقی زنده بماند چراکه بعضی محققان معتقدند چنین داستانی از اساس حقیقت نداشته و در واقع برای عبرتآموزی بیان شده تا همه به یاد داشته باشند در ساخت بناهای عظیم هم نباید به کسی، حتی ضعیفترین افراد ظلم شود.
روزی که گوهرشاد رنگ خون گرفت
مسجد گوهرشاد علاوه بر کاربردهای متداول و مرسوم در همه مساجد ایران، در گذشته شاهد اتفاقات تاریخی گوناگونی بوده و به عنوان محل تحصن مردم برای مخالفت با حکومت وقت هم مورد استفاده قرار میگرفته است. یکی از این موارد، ماجرای واقعه گوهرشاد در سال 1314 خورشیدی است.
رضا شاه پس از بازگشت از سفر ترکیه با هدف کمرنگ کردن مبانی مذهب و تغییر روشهای شرقی و سنتی مردم ایران تصمیم به اعمال برخی تغییرات میگیرد. یکی از این موارد، تغییر پوشش مردم و اجبار آنها به این کار بوده است. پس از اعلام اجباری شدن استفاده مردان از کلاه شاپو، روحانیون در مشهد به این نتیجه میرسند که تغییر لباس به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و با آن مخالفت میکنند. بنابراین آیتالله سید حسین طباطبایی قمی را به عنوان نماینده به تهران میفرستند تا با رضا شاه وارد مذاکره شود. با ورود وی به شهرری، مأموران حکومتی محل سکونتش را محاصره میکنند. با انتشار این خبر، اجتماعی عظیم با حضور بزرگان مشهد در مسجد گوهر شاد شکل میگیرد. گزارشهایی که از واقعه مسجد گوهرشاد به دست ما رسیده، نشان میدهند جمع زیادی از حاضران در مسجد گوهرشاد که از 18 تا 21 تیرماه 1314، بهتدریج در مسجد متحصن شدند، بانوان بودند. حسین مکی در کتاب «تاریخ بیستساله ایران» از زنان و کودکانی سخن به میان میآورد که اتفاقاً نزدیک درهای ورودی مسجد نشسته و عمدتاً خوابیده بودند؛ مصاحبههای متعددی که سینا واحد با شاهدان عینی این واقعه انجام داده و در کتاب «قیام گوهرشاد» ثبت شده هم این مسئله را تأیید میکند. پس از تحصن، خطبا و ازجمله شیخ محمدتقی بهلول، مردم را به ایستادگی در برابر حکومت دعوت میکنند. خبر این تحصن به رضا خان میرسد و دستور به برخورد فوری، شدید و قاطعانه میدهد. سرانجام صبح جمعه ۲۰ تیر۱۳۱۴(۱۰ ربیعالثانی ۱۳۵۴ق) نیروهای نظامی شاه، اطراف مسجد را محاصره کرده و ۲۱ تیر مردم را در مسجد گوهرشاد به خاک و خون میکشند. هجوم نهایی برای سرکوب قیام، در بامداد روز 21 تیرماه اتفاق افتاد؛ ناگهان درهای مسجد شکسته شد و باران گلوله از هرسو به سمت متحصنان باریدن گرفت. طبعاً کسانی که بیش از همه در معرض این هجوم قرار گرفتند، زنان و کودکان بودند؛ آنها نزدیکترین افراد به درهای ورودی مسجد محسوب میشدند. مرحوم میرمحمد حسینی، یکی از شاهدان این واقعه گفتهاست: «کشتند و آن هم کشتنی که تا بهحال هم کسی نتوانسته حساب کند در قضیه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ریخته شد. بخش مهمی از اینها زنها بودند که در گوشهای حضور داشتند و موقع فرار از دروازه مسجد، هدف گلوله قرار گرفتند. چقدر آدم کشته شد؟ چقدر آدم نمرده زیر خاک رفت؟ نمیدانم. یکی از رفقایم مدرسه نواب بود. جلو مدرسه ایستاده بود. خودش برایم نقل میکرد کامیونها که جنازهها را در آنها ریخته بودند، میآمد برود و یکمرتبه دیدم از یکی از این کامیونها صدا میآید و یک نفر میگوید من زندهام، مرا کجا میبرید؟»
محمدعلی شوشتری به نقل از شاهدان عینی تعداد کشتهها را هزارو 670 نفر ثبت کرده است: «عباس نام، شوفر شاهزاده سردار ساعد... به آقای سردار ساعد اظهار کرده بود، آنچه کشته بود، حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی و مقابل اراضی معجونی و عسکریه، بالغ بر یک هزار و 670 نفر بودند».
احمد بهار در روزنامه بهار به تاریخ 7/3/1321 تعداد کشتهها را هزارو 750 نفر ذکر کرده و علیرضا بایگان نیز که از شاهدان واقعه بوده، عده هزارو 670 را تأیید کرده است. بایگان میگوید: «تعداد آنها هزارو 670 نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به دنبال فرصت برای فرار میگشتند، به دست مأموران افتاده، جزو کشتهشدگان به کامیون برده و در گودالهایی ریخته شده و به داد و فریاد و التماس آنها که ما زنده هستیم، وقعی نگذاشته و آن مردم بیچاره را زنده به گور کردند». آمده است مأموران حکومتی نیز پس از این جنایت، جسد کشتهشدگان را بدون رعایت آیینهای شرعی در گوری دستهجمعی در محله خشتمالها و باغ خونی مشهد دفن میکنند.
خونی که از در و دیوار مسجد پاک نمیشود
انگار خون این کشتهها هیچوقت از در و دیوار این مسجد پاک نشد و مسجد تا سالهای بعد و رسیدن به روزهای انقلاب اسلامی همچنان محل تجمع مبارزان در کنار علما بود. در قیام مسجد گوهرشاد، بانوان، یکی از ارکان مبارزه بودند؛ اما آنچه نقش بانوان را برجستهتر میکند، حراست و پاسداری آنها از ثمرات این قیام خونبار است؛ اینکه زنان مسلمان ایران، به قیمت جان خودشان، از عفت و حجاب پاسداری کردند، مقولهای بسیار ظریف و مغفولمانده در تاریخ معاصر ماست. پس از پیروزی انقلاب نیز مسجد گوهرشاد مرجعیت خود را در بین مردم بهخصوص بانوان حفظ کرد. مکان خلوت که به دلیل نزدیکی به حرم محلی دنج برای مناجات، اعتکاف و زیارت است.
نظر شما